رویکردهای اخلاقی محیط زیستی
شنبه, ۵ تیر ۱۳۹۵، ۰۷:۰۲ ب.ظ |
masod rezaei |
۵ نظر
اختلاف نظر در این که چه هویتهایی از جایگاه اخلاقی مستقل برخوردارند، باعث شده نظریات مختلفی در محیط زیستگرایی پدیدآید که این نظریات طیفی از نظریات سطحی تا نظریات عمیق را تشکیل میدهند. برای اشاره گویا به این نظریات میتوان از اصطلاح سبز استفاده کرد.
محیط زیستگرایی سبز روشن
رویکرد عملی این دیدگاه به مشکلات محیط زیست را در چهار قضیه میتوان خلاصه کرد:
1. مشکلات محیط زیست عبارتند از تغییراتی محلی یا جهانی در محیط زیست که ناشی از عمل انسان یا غیر آن بوده، و رفاه انسان را تهدید میکند.
2. انسانها در هر مورد که بتوان این تغییرات را کنترل کرد یا دگرگون ساخت دلیل کافی دارند که به شیوهایی عمل کنند که از آسیبها پرهیز شود؛ این شیوهها شامل تغییر در رفتار فردی و پشتیبانی جمعی از ضوابط پذیرفته شده است.
3. رفاه انسان وابسته به رفاه بسیاری از چیزهای دیگر است، خواه به سبب فایدهای که به انسان میرساند و خواه به دلیل اهمیت ذاتی که برای انسان دارد. لذا باید با اقداماتی که برای تأمین رفاه انسان پیشبینی شده از آنها مراقبت شود.
4. چون تنها انسان جایگاه اخلاقی مستقل دارد، تنها حفاظتی که برای موجودات غیر انسانی میتوان طلب کرد، همان اقداماتی است که به دلیل اهمیت این موجودات برای انسان اعمال میشود.
محیط زیستگرایی سبز تند یا سبز تیره
سبزترین موضع را در سه قضیه میتوان خلاصه کرد:
1. مشکل محیط زیست عبارتاست از هرگونه تغییری که در این عرصه نامحدود برای هر چیز خطر ایجاد میکند.
2. برای جلوگیری از این خطرهای لازم است عامل انسانی برای خود وظایفی به مراتب وسیعتر از آنچه اخلاقیات سنتی حکم میکند به رسمیت بشناسد، چه اخلاقیات سنتی تنها برای انسان جایگاه اخلاقی مستقلی قائل میشود.
طرفداران این دیدگاه براین عقیدهاند که اخلاق سنتی برای حل مشکلات محیط ریست منابع کافی در اختیار ندارد. مدعای آنها این استکه قضیه چهارم در موضع سبز روشن نادرست ا ست و باید به جای آن قضیه زیر را دنبال کرد:
3. موجودات زنده و نظامهای طبیعی (دست کم آنها که دارای موجود زنده هستند) به خودی خود اهمیت دارند، به این معنا که جایگاه مستقلی دارند.
حامیان این عقیده، عدم کفایت اخلاقیات سنتی غرب در تأمین همه دلمشغولیهای زیستمحیطی را درقالب مثالی از «آخرین انسان» اثبات میکنند. مقصود آنها از آخرین انسان فردی است که از فروپاشی نظام جهان جان سالم به در برده است. آنان معتقدند که اخلاقیات سنتیِ انسان محور نمیتواند مبنای محکومیت اعمال آخرین انسان را فراهم کند و در نتیجه بر اساس این اخلاقیات چنین فردی مجاز به هرگونه تخریبی در طبیعت خواهد بود. در حالی که وجداناً چنان اعمالی خطاست و از این رو باید به اخلاق جدیدی متوسل شد.[4]
[4]. جمعی از نویسندگان، اخلاق کاربردی، همان، ص201-204
محیط زیستگرایی سبز روشن
رویکرد عملی این دیدگاه به مشکلات محیط زیست را در چهار قضیه میتوان خلاصه کرد:
1. مشکلات محیط زیست عبارتند از تغییراتی محلی یا جهانی در محیط زیست که ناشی از عمل انسان یا غیر آن بوده، و رفاه انسان را تهدید میکند.
2. انسانها در هر مورد که بتوان این تغییرات را کنترل کرد یا دگرگون ساخت دلیل کافی دارند که به شیوهایی عمل کنند که از آسیبها پرهیز شود؛ این شیوهها شامل تغییر در رفتار فردی و پشتیبانی جمعی از ضوابط پذیرفته شده است.
3. رفاه انسان وابسته به رفاه بسیاری از چیزهای دیگر است، خواه به سبب فایدهای که به انسان میرساند و خواه به دلیل اهمیت ذاتی که برای انسان دارد. لذا باید با اقداماتی که برای تأمین رفاه انسان پیشبینی شده از آنها مراقبت شود.
4. چون تنها انسان جایگاه اخلاقی مستقل دارد، تنها حفاظتی که برای موجودات غیر انسانی میتوان طلب کرد، همان اقداماتی است که به دلیل اهمیت این موجودات برای انسان اعمال میشود.
محیط زیستگرایی سبز تند یا سبز تیره
سبزترین موضع را در سه قضیه میتوان خلاصه کرد:
1. مشکل محیط زیست عبارتاست از هرگونه تغییری که در این عرصه نامحدود برای هر چیز خطر ایجاد میکند.
2. برای جلوگیری از این خطرهای لازم است عامل انسانی برای خود وظایفی به مراتب وسیعتر از آنچه اخلاقیات سنتی حکم میکند به رسمیت بشناسد، چه اخلاقیات سنتی تنها برای انسان جایگاه اخلاقی مستقلی قائل میشود.
طرفداران این دیدگاه براین عقیدهاند که اخلاق سنتی برای حل مشکلات محیط ریست منابع کافی در اختیار ندارد. مدعای آنها این استکه قضیه چهارم در موضع سبز روشن نادرست ا ست و باید به جای آن قضیه زیر را دنبال کرد:
3. موجودات زنده و نظامهای طبیعی (دست کم آنها که دارای موجود زنده هستند) به خودی خود اهمیت دارند، به این معنا که جایگاه مستقلی دارند.
حامیان این عقیده، عدم کفایت اخلاقیات سنتی غرب در تأمین همه دلمشغولیهای زیستمحیطی را درقالب مثالی از «آخرین انسان» اثبات میکنند. مقصود آنها از آخرین انسان فردی است که از فروپاشی نظام جهان جان سالم به در برده است. آنان معتقدند که اخلاقیات سنتیِ انسان محور نمیتواند مبنای محکومیت اعمال آخرین انسان را فراهم کند و در نتیجه بر اساس این اخلاقیات چنین فردی مجاز به هرگونه تخریبی در طبیعت خواهد بود. در حالی که وجداناً چنان اعمالی خطاست و از این رو باید به اخلاق جدیدی متوسل شد.[4]
[4]. جمعی از نویسندگان، اخلاق کاربردی، همان، ص201-204
- ۹۵/۰۴/۰۵